داستان مدرسه جادوگری والت دیزنی قسمت 1

اومدم ببخشید دیر شد حالا پارت اول رو بخون.

به نام خدا

جک،السا،هیکاپ،آنا و دیگر بچه ها در مدرسه جادوگری والت دیزنی درس می خواندند آن ها تازه می خواستند ترم اول را آغاز کنند و برای این کار هیجان بسیاری داشتند.همه سوار قطار شدند و به سمت مدرسه جادوگری حرکت کردند.جک که در حال قدم زدن در قطار بودد ناگهان چشمش به دختری که موهای همرنگ خودش را داشت افتاد.جلو رفت و پرسید:خانم محترم اسم شما چیست؟السا که جک را شناخته بود گفت:اوه مستر فراست خودتان هستید؟من السا هستم و دانش جوی ترم اولم.جک که السا را شناخته بود گفت:اوه شما همان ملکه یخی آرندل هستید چه تفاهمی من هم همین طور! السا که حرف جک را متوجه نشده بود گفت:چی همین طور؟ جک گفت:اوه من هم دانش جوی ترم اولم پس با هم همکلاسی می شویم.السا گفت:البته فکر کنم چون گروه ها باید یکی باشد که همه کلاس ها با هم باشیم.جک حرف السا را تایید کرد و از آنجا رفت.حدود 2 ساعت در راه بودند که قطار به آنجا رسید.بچه ها برای طبقه بندی یا همان گروه بندی به سالن بزرگ رفتند همه بچه های والت دیزنی در گروه های خوب افتادند البته السا،جک،آنا،هیکاپ،راپونزل و مریدا در یک گروه بودند و خیلی خوشحال بودند.کلاس اول استادی سخت گیر داشت و بچه ها ...

ادامه داستان در سری بعد

به قلم:آنا جون